ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« آذر | بهمن » | |||||
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
- ۰۹ دی ۱۳۹۶ ساعت درج خبر:۶:۱۹
- بدون دیدگاه
دشتستان بزرگ: کاری به اتفاقات قبل، حین و بعد از انتخابات شورای شهر ندارم. کاری ندارم که چه کسانی و چگونه در لیست شورای شهر قرار گرفتند. کاری به خرید شناسنامه و اهداء گل رز روز انتخابات توسط برخی حامیان کاندیداها هم ندارم. حتی کاری به طایفه کشی برخی طوایف از روستاهای همجوار هم ندارم. اما زمانی که گماردن شخصی بی تجربه در کسوت ریاست شورای شهر را دیدم، زمانی که دیدم افراد بدون ملاحظه مدارک تحصیلی شان، در رأس کمیسیون های این شورا نشسته اند، فاتحه این شورا را خواندم و آرزوی داشتن شورای قبل را کردم.
لازم به ذکر است، در ماده ۷۴ قانون شورا مصوب ۱۳۷۵ آمده است که «شوراهای اسلامی یا هریک از اعضای آن حق ندارند در نصب و عزل کارکنان شهرداری ها و یا شرکت ها و موسسات وابسته به آنها دخالت نمایند و یا به آنها دستور دهند و واگذاری مسوولیت اجرایی، عضویت هیات مدیره و مدیریت عامل به اعضای شوراها ممنوع می باشد.» و به همین دلیل اقدامات شورا در «دستور به کارکنان شهرداری و کسب اطلاعات آنها» ، « سوال و جواب نمودن و بازجویی از مسوولان شهرداری » و «معرفی نمودن آنها به هیات های حل اختلاف و سایر مراجع قضایی» خلاف قوانین جاری است.
تازگی هم در یکی از سایت های خبری خواندم که یکی از اعضای شورا اذعان نموده است که به پیشنهاد یک انجمن که خود موسس آن انجمن است، تصمیم به برگزاری جشن شب یلدا نمودیم. ( اینجا کلیک کنید) یعنی خودش از بیرون شورا به خودش در شورا پیشنهاد داده است. البته بخاطر دارم این عضو محترم در شعار انتخاباتی خود از توان خود در خصوص تحول عمران و آبادی شهر سخن میگفت و برای حقیر جای سوال است که آیا مفهوم آن شعارهای انتخاباتی این بود که در ساخت و ساز و انبوه سازی تبحر دارد یا قرار است به عمران و آبادانی شهر بپردازد؟ آیا احساس نمی کند برگزاری جشن شب یلدا یک کار عمرانی نبوده و یک اقدام فرهنگی فرهنگی محسوب می شود؟ و در حوزه مسئولیت و اختیارات رئیس کمیسیون فرهنگی می باشد؟ آیا اقدام شما مداخله در امور دیگر همکاران شورایی تان محسوب نمی شود؟ جهت اطلاع همشهریانم به عرض می رسانم این مداخله در نهایت منجر به صدور یک مصوبه ۱۰ میلیون تومانی با موضوع برگزاری جشن شب یلدا برای خود می شود، البته بگذریم که خود رئیس کمیسیون فرهنگی از آن بی اطلاع است!
سپس همان تعداد افراد مطلع می شوند که اقدام آنان غیرقانونی و خارج از حیطه اختیارات و وظایف آنان بوده و بلافاصله از مصوبه خود پشیمان شده و به جهت پوشش تصمیم اشتباه خود، در اقدامی متحیرانه با کسب اجازه داخلی از همدیگر، تصمیم می گیرند که این مبلغ را به یک مراکز پژوهشی درآمدزا تحت نظر آموزش و پرورش اختصاص دهند. و بلافاصله مصاحبه می کنند که هزینه جنگ شادی را به دانش آموزان دشتستانی- نه برازجانی- تقدیم (می کنم) و هدف خود از این اقدام را ارتقاء سطح آموزشی دانش آموزان دشتستانی اعلام می کند (کاش این عضو شورایی بداند متولی تعلیم و تربیت دانش آموزان، اداره آموزش و پرورش است نه شورای شهر!
که این اقدام نیز مداخله در وظایف اداره آموزش و پرورش است، سپس در پست اینستاگرام خود از آن تعداد دوستان همراه خود بابت همراهی با یک مصوبه قابل تأمل قدردانی می کند و به گونه ای تلاش می کند بقیه همکاران خود که بیشتر از آنها به قانون شوراها اشراف داشته است و با نحوه اجرای مصوبه مشکل داشته اند را تخریب می کند. در اینجا چند سوال پیش می آید. ۱_ چرا شما مستقلا ذکر می کنی که (من) این پول را تقدیم می کنم؟ ۲_ مگر شما رئیس کمیسیون فرهنگی هستی که بدون اطلاع رئیس کمیسیون فرهنگی، یک کار و موضوع فرهنگی رو مصوب می کنید؟ ۳_ مگر این پژوهشسرا تحت نظر شورای شهر است یا آموزش و پرورش؟ ۴_ مگر این پژوهشسرا سالن اجتماعات و نمایشگاه و کلاس های آموزشی خود را به افراد متقاضی اجاره نمی دهد و درآمدی ندارد که شما ۱۰ میلیون را از کیسه خلیفه به آن مرکز پژوهشی می بخشید؟ ۵_ آیا شما می دانید این مرکز پژوهشی ماهانه از قبل اجاره مراکز و اماکن خود چقدر درآمد کسب می کند؟ به آن دسته از اعضای محترم و دلسوز شورا پیشنهاد می کنم چنانچه شهرداری و شورای اسلامی از استطاعت مالی بالایی برخوردار است، ۱۰ میلیون هم به تیم ورزش آقایان و ۱۰ میلیون به تیم ورزش بانوان و …. کمک کنید. اگر ته کیسه چیزی باقی ماند، به هر یک از ادارات نظیر اداره اوقاف و سازمان تبلیغات و بنیاد شهید، اداره آب، برق، مخابرات، محیط زیست، کمیته امداد و بهزیستی و…. ۱۰ میلیون کمک کنید. حتما شنیدید که می گویند این ره که تو میروی به ترکستان است. داستان آن از این قرار است ک در ترکستان صحرایی وجود دارد که گرمای سوزان و کشنده داره و به صحرای مرگ معروف است. از این رو در کنایه به افرادی که کور کورانه مسیر زندگی رو اشتباه طی می کنند و عاقبت خوشی در انتظار آنها نیست می گویند: ترسم نرسی ب کعبه، ای اعرابی، این ره تو میروی به ترکستان است.
منظور این است که به جای خوبی نخواهی رسید و خطر در انتظار توست و برگشتی در کار نخواهد بود. خدا آخر و عاقبت این شورا رو ختم به خیر کند.
نام نویسنده: محفوظ
دیدگاه ها