ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« آبان | دی » | |||||
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
- ۲۸ آذر ۱۴۰۱ ساعت درج خبر:۱۴:۳۲
- بدون دیدگاه
دشتستان بزرگ: سپهر در یک جگرکی کار میکرد که با همکارش به نام کامران درگیر شد و قتل رقم خورد. سپهر که تازه ۲۰ساله شده برای تعیین وکیل به دادگاه آورده شده است. او از زندگیاش برای اعتمادآنلاین میگوید.
*چه مدت است در تهران زندگی میکنی؟
به گزارش دشتستان بزرگ؛ سه سال قبل به تهران آمدم و فکر میکردم در اینجا زندگی بهتری خواهم داشت اما همه چیز بدتر شد.
*چرا با کامران درگیر شدی؟
او هم مثل من کارگر بود. ما هر دو در جگرکی کار میکردیم. کامران به خاطر اینکه من شهرستانی بودم مسخرهام میکرد و دعوای ما به همین خاطر بود.
*چرا با چاقو او را زدی؟
وقتی با هم دعوا کردیم من چاقو داشتم. چاقو وسیله کارم بود و داشتم پیاز و سبزی تمیز میکردم که دعوا شد و من هم یک لحظه نفهمیدم چه شد. حمله کردم و ضربه را زدم اما به جان مادرم قسم برای کشتن ضربه نزدم.
*میدانی راهی جز رضایت گرفتن نداری؟
بله میدانم.
*برای جلب رضایت اولیای دم کاری کردهای؟
آنها خیلی ناراحت هستند. پدر و مادرش گفتهاند رضایت نمیدهند، با این حال پدر و مادر من به خانه آنها رفتهاند. راه ندادند. ما هم درک میکنیم. اما یکی از بزرگان فامیل به ما گفته است تلاش میکند رضایت را بگیرد. باید صبر کنیم.
*حرفی با پدر و مادر مقتول داری؟
از آنها خواهش میکنم من را به خاطر پدر و مادرم ببخشند. پدر و مادر من فقیر و کشاورز هستند، ما به خاطر فقری که داشتیم از هم جدا شدیم و من سعی کردم در تهران کار کنم و زندگی بهتری بسازم که اینطور شد.
منبع: اعتماد آنلاین
دیدگاه ها