true

ویژه های خبری

true
    امروز یکشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳

دشتستان بزرگ- عبدالخالق عبدالهی : یکی از کارهای خوب شهردار برازجان نصب تابلو نام محلات شهر است که انصافأ کار درست و بجا و جا دیاری است هرچند بعید می دانم فکر خودشان بوده باشد اما به هر حال دم شهردار در این گرمای بی موقع پاییزی گرم و نفسش چاق . یکی از این محلات ، محله تُل جوهری است که شهرداری ناشیگری کرده و حرف ” هـ ” را برداشته و نام این محله را به گویش محلی ” تُل جُوِری ” نوشته است.

آدم تابلو را که می بیند فکر می کند منظور شهرداری از تُل جوری ، محله ستم و زورگویی یا حتی کوی شیخ حسن جوری سریال سربداران است . اگر شهرداری می خواهد بومی نویسی کند هیچ ایرادی ندارد اما چرا همه محلات را به گویش محلی ننوشته ؟ چرا کوی کوزه گران را ” کوی کیزه گِرَل ” نمی نویسید ؟ آیا این دوگانگی نیست که نام یک محله را بومی بنویسید و پانصدمتر بالاتر ، نام محله ای دیگر را به زبان معیار و فارسی ؟ پس نتیجه می گیریم شهرداری چی ها یا اصلأ نمی دانسته اند جُوَر همان جوهر است یا اگر هم می دانسته اند ، روحشان خبر نداشته که جوهر یک حرف ” هـ ” هم دارد که این نشان دهنده سطح معلومات و میزان مطالعه و سواد در حد ششم ابتدایی حضرات است . آقای شهردار بنده مقصر همه این بی مبالاتی ها را شخص جنابعالی می دانم شمایی که به قول معروف خدا خواست و پَخشِه خیری توی دماغتان رفت و در این دو سال ، یکی – دو کار نسبتا خوب در شهر انجام دادید هرچند بعضی ها معتقدند همین یکی – دو کار خوب هم اتفاقی بوده و مصداق تیری است که به قول حضرت سعدی ” گاه کودکی به غلط بر هدف زند” اما ما به همین هم قانعیم و ممنون دار جنابعالی هستیم ، پس دیگر بی ذوقی و ناشیگری نکنید بلکه کار خوب امروزتان ، آن مزه تلخ و آن شراب شور درخت کندن دیروزتان را در اذهان عمومی بشورد و ببرد .

آقای شهردار خوشبختانه یا بدبختانه امروز دیگر مثل قبل نیست که به قول مادرم ” بشود جارو کرد و آشغال ها را ریخت زیر فرش ” مردم آگاه شده اند همه چیز را می دانند ، نواقص و خرابی ها را می بینند و می نویسند و به اشتراک می گذارند .

امیدوارم متوجه باشید که موضوع بر سر یک تابلو و نام جوهر و جُوَر و حذف یک ” هـ ” دو چشم نیست بالاخره یا یک جوشکار با دستگاه فِرِز می فرستید تُل جُوری را اصلاح می کنید یا نمی کنید ( که بنده با توجه به شناختی که از حضرتعالی دارم احتمالأ نمی کنید ) این ” هـ ” دو چشم بهانه ای بود که مطالب به عرضتان برسانم بلکه دو چشمتان باز شود .

توی ولات ما فوتبالیستی داشتیم که بازی اش اصلأ خوب نبود . در عوض لباسهای ورزشی اش همیشه نو نوار و مرتب و کفش استوک دارش مارک بود . او همیشه می گفت عاشق تیمی هستم که با خودم یازده نفر باشه. چون می دانست با آمدن اولین بازیکن ، تعویض می شود

شما مثل آن بازیکن ولات ما هستید که همه ابزار و ظواهر شیک مدیریت شهری را در اختیار دارید اما بازی تان خوب نیست و متاسفانه عاشق تیمی هستید که با خودتان یازده نفر باشد . نه انتقادی می پذیرید نه تحمل می کنید ایرادی از کارتان گرفته شود و کلأ دوست دارید در خلاء باشید و توی تیمی بازی کنید که نیمکت تعویضش پوچ و خالی باشد . اما مطمئن باشید از زور بی یاری ، شما را به بازی گرفته اند و با رسیدن اولین بازیکن ، جنابعالی تعویض خواهید شد .

آقای شهردار البته ما توقع نداریم جنابعالی مانند شهرداران باسواد اسبق که بعضی هایشان دماوندی در ادبیات بودند باشید اما حالا که دری به تخته خورده و در دوره ای سکان مدیریت شهری را به دست گرفته اید که از صدقه سر ارزش افزوده ها ، پول نکشیده و نشمرده و زورنکرده زیر دستتان فت و فراوان است لااقل یک مشاور ادبی – فرهنگی درست و حسابی استخدام کنید تا اشتباهاتتان را اصلاح کند و به شما بگوید که جوهر یک ” هـ ” دو چشم هم دارد.

ختم کلام اینکه آقای شهردار عزیز : تیغ بُرّان گر به دستت داد روزی روزگار / هر چه می خواهی بکن ولی نام محلات ما را کج مکن

و من الله توفیق

دیدگاه ها

3 پاسخ به ““هـ” دو چشم بهانه ای است که چشم شهردار باز شود”

  1. شهروند گفت:

    جناب آقای عبدالهی خود شما هم که سوتی داشتی توی ” ولات” بازیکنی داشتید بهتر نبود توی ” ولایت ” بازیکنی داشتید

  2. کامبیز راهنما گفت:

    الان میره شکایتت میکنه که سیچه وش گفتیه لجبازی داره

  3. برازجانی گفت:

    عامو مقصر دی جوهر بیده که ای اسم سیش نادا، آخو اسم کم آورده بیدی میخوام نههههه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


ajax-loader