ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« آذر | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
- ۱۶ دی ۱۳۹۵ ساعت درج خبر:۴:۴۰
- بدون دیدگاه
زن جوان بعد از جدایی از همسرش، دختر خردسالش را کشت چون خواستگارهایش بهخاطر وجود بچه حاضر نبودند با او ازدواج کنند.
به گزارش دشتستان بزرگ به نقل از روزنامه شرق: زن جوان بعد از جدایی از همسرش، دختر خردسالش را کشت چون خواستگارهایش بهخاطر وجود بچه حاضر نبودند با او ازدواج کنند.
دوم فروردینماه سال جاری زن جوانی در محله خزانه تهران در تماسی با پلیس ١١٠ اعلام کرد دختر خردسالش فوت کرده است. پس از حضور پلیس در محل حادثه بیتا با ابراز ناراحتی و گریه گفت: معمولا وقتهایی که بیرون از خانه کارم زیاد طول نمیکشید، مریم را در خانه تنها میگذاشتم، این بار هم وقتی میخواستم برای خرید به مغازه بروم، مریم را با خودم نبردم؛ او مشغول بازی بود. بعد از اینکه کارم تمام شد، به خانه بازگشتم و دخترم را دیدم که روی زمین افتاده و جان خود را از دست داده است.
پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی مشخص شد مریم چهارساله با مرگ طبیعی جان خود را از دست نداده بلکه علت مرگ استفاده از قرص متادون بود. تحقیقات مأموران نشان داد بیتا و دخترش چند سالی بوده است که تنها زندگی میکردند. بیتا به خاطر اختلافاتی که با شوهرش داشته، از او جدا شده و بعد از این جدایی او با دخترش در یک آپارتمان زندگی میکردهاند. همچنین مشخص شد بیتا برای اینکه دوباره به زندگیاش سروسامانی بدهد، تصمیم به ازدواج داشته است اما با وجود اینکه خواستگاران زیادی داشته و زن زیبایی بوده است، با هیچکدام از آنها ازدواج نکرده است. بنابراین فرضیه مأموران درخصوص قتل دختر به دست مادر به خاطر مزاحمت برای ازدواج قوت گرفت.
این در حالی بود که پزشکی قانونی نیز اعلام کرد در خون مریم داروی متادون کشف شده است و با این اظهارنظر بود که فرضیه مأموران قوت گرفت و بیتا برای بازجویی به اداره آگاهی احضار و در نهایت بازداشت شد.
او در ابتدا منکر بهقتلرساندن دخترش بود اما وقتی با مدارک مأموران درباره علت مرگ مریم و سایر مدارک موجود روبهرو شد، لب به اعتراف گشود و گفت: مدتهاست از پدر مریم جدا شدهام و بهتنهایی زندگی میکردم. سرپرستی مریم با من بود. از تنهایی خسته شده بودم و میخواستم دوباره ازدواج کنم. هر بار که خواستگاری برای من میآمد، وقتی متوجه میشد دخترم با من زندگی میکند، پا پس میکشید. این موضوع من را ناراحت میکرد اما دخترم آنقدر برایم مهم بود که تحمل کنم تا اینکه آخرینبار مردی به خواستگاریام آمد و من هم به او گفتم دختری دارم و قبول کرد که دخترم هم با ما زندگی کند.
من فکر میکردم زندگی روی خوشی به من نشان داده است و بالاخره رنگ آرامش را میبینم. با آن مرد نامزد کرده و در تدارک عروسی بودیم که یک روز آمد و گفت دیگر نمیخواهد به این رابطه ادامه دهد. او گفت خیلی در مورد این موضوع فکر کرده است و نمیتواند مریم را قبول کند. بعد از اینکه نامزدی ما بههم خورد، من ضربه روحی بدی خوردم و کارهایم دست خودم نبود، همیشه ناراحت بودم.
این زن ٣٠ساله روز حادثه را اینطور توضیح داد: آن روز خیلی عصبانی بودم و علت تمام بدبختیها و تنهاییام را دخترم میدانستم برای همین تصمیم گرفتم او را بکشم، به او یک قرص متادون دادم و از خانه بیرون رفتم. دلم نیامد در خانه بمانم و شاهد مرگ فرزندم باشم، کمی بعد وقتی برگشتم، مریم جان خود را از دست داده بود؛ گریه کردم و بعدش با پلیس تماس گرفتم. بعد از اعترافات این زن و با توجه به مدارک موجود پرونده کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده و روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه ١١ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، پدر مریم به عنوان ولیدم در جایگاه حضور پیدا کرد و گفت: من شکایتی ندارم و گذشت میکنم.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت او یک بار دیگر گفتههایش را تکرار کرد و گفت: حال روحی درستی نداشتم و از کرده خودم پشیمان هستم. من دخترم را خیلی دوست داشتم و قبول دارم اشتباه کردهام. با پایان جلسه رسیدگی هیأت قضات وارد شور شدند و متهم را با احتساب ایام بازداشت به حبس محکوم کردند.
دیدگاه ها