دنیای مجازی فرصت و میدانی است برای تبادل اندیشه ها و آثار،آن هم خردمندانه و فرهنگ مدارانه. توفیقی بدست آمد تا با کسانی که هنر را در قالب واقعی خود که همان سادگی و بی آلایشی است،درد دلی داشته باشیم. قرار گذاشته ایم که هرماه پای صحبت دو تن از شاعران هم استانی بنشینیم.گفتگویی که در ذیل مشاهده می کنید،بخشی از مصاحبه با شاعر  هم استانی،کاووس کمالی نژاد  است در اغاز کمی از خودتون بفرمایید _ من کاووس کمالی نژاد فرزند حسین متولد سال ۱۳۴۴ برازجان هستم و  دیپلم خود را در رشته ادبیات گرفتم و پس از آن به دلایلی موفق به ادامه تحصیل نشدم در سال ۷۵ ازدواج کردم و اکنون یک پسر به نام باربد دارم چه عواملی باعث شد که شما به شعر و ادبیات گرایش پیدا کنید ؟؟ _البته من فکر میکنم این موضوع تا حدودی ذاتی فرد باشد یعنی اینکه فردی ذاتا مثلا به ادبیات و یا هر هنر دیگری علاقه مند باشد اما محیط و بخصوص خانواده هم نقش بسزایی در این میان دارند من هم تحت تاثیر پدرم که اهل کتاب و ادبیات بود و همچنین علاقه ذاتی خودم به این سمت گرایش پیدا کردم   از چند سالگی شروع کردید و این استعداد و در خودتون کشف کردید؟ _ من در سنین نوجوانی متوجه گرایش و علاقه خود به ادبیات و شعر شدم ” البته به گفته اطرافیان همیشه روحیات شاعرانه داشته ام “و شعر گونه هایی میسرودم که بسیار ابتدایی بود وهمانطور که گفتم با تشویق پدرم کتابهای شاعران را میخاندم و سعی میکردم که با الهام از دیگر شعرا موضوعات مورد علاقه خود را در قالب وزن و قافیه قرار دهم در طول این سالها با چه انجمنها ( و دبیران انجمنهایی ) کار کرده اید _من برای اولین بار حدود سال ۷۲ ( دقیق یادم نیست ) و بعد از شعر خوانی در یک شب به دعوت آقای عباس اوجی فرد به انجمن شعر و ادب اداره ارشاد راه یافتم و از آن به بعد وبا شرکت مستمر در جلسات این انجمن با بسیاری از شاعران شهرستان و استان آشنا شدم و چندین سال هم عضو هیات امنا انجمن شعر وادب بودم ودرسال ۱۳۸۴ به اتفاق دیگر دوستان بدلیل عدم تفاهم با مسئولین وقت از انجمن خارج شدیم و از آن به بعد در انجمن دیگری بطور مستمر شرکت نداشته ام گرچه گاهی در  دیگر انجمن ها  نیز شرکت کرده ام اگه ممکنه در مورد روند تکامل زبان و قالب اشعار خود از ابتدا تا کنون بفرمائید؟ _به نظر من تکامل زبان در شعر رابطه مستقیمی با مطالعه فرد دارد به این معنی که شاعر هرچه بیشتر مطالعه کند با دنیای اطراف خود در گذشته و حال بیشتر آشنا شده و درهمین حال با کلمات و واژه های بیشتری آشنا  شده و دارای وسعت واژگانی بیشتری می شود مصالح کار شاعر کلمات و قدرت پرواز خیال است به سمت افق های ناشناخته با مطالعه شاعر به این دو دست می یابد ودر اینجاست که ضرورت نوع بیان زبان شعر را برای شاعر رقم می زند شاعر باید ضرورت زمان و مکان را دریابد و از ایستایی در هنر بپرهیزد شاعر و در کل هنرمند باید در حال نو شدن و گذشتن از کهنگی و تکرار باشد که این شامل زبان نیز می شود نتیجه اینکه من نیز در ابتدا به زبان شاعران کلاسیک شعر می سرودم و از خودم چیز تازه ای در زبان نداشتم ولی  با آشنا شدن با شاعران نو و نوپرداز و سبکهای جدید و مطالعه کردن سعی کردم زبانی متناسب با زمان خود ارائه دهم و حرف تازه ای برای گفتن داشته باشم در ضمن عمده آثار من در قالب غزل بوده ولی در قالب های دیگر نیز طبع آزمایی کرده ام چطور خود را از حواشی بسیار زیاد دنیای ادبیات مصون نگه داشته اید ؟ _راستش من به اخلاق اهمیت زیادی می دهم و رعایت آن را برای خود لازم میدانم در ضمن با احترام به سلایق مختلف  همیشه از تنش های بی ارزش پرهیز کرده ام همچنین هیچگاه ادعایی نداشته ام که مدعی داشته باشم با این حال دوستان زیادی با مرام های مختلف دارم وچون برای دوستی ها ارزش قائلم سعی میکنم که به آسانی از دستشان ندهم وضعیت امروز شعر در دشتستان را چگونه ارزیابی میکنید ؟؟ _دشتستان همیشه در شعر و شاعری پتانسیل بالایی داشته و شاعران خوبی هم به جامعه هنری کشور تقدیم کرده است ولی در حال حاضر از ضعف های زیادی رنج می کشد، تقصیر این کاستی ها قسمتی بعهده هنرمندان و بیشتر از جانب مسئولان است اداره ارشاد از هنرمندان بالقوه و بالفعل حمایت نمی کند و بودجه لازم برای انجمن شعر و ادب در نظر نمی گیرد مدتهاست که شب شعر و یا نشست ادبی موفقی را از طرف انجمن شاهد نبوده ایم باید پرسید چرا  در حالی یک وقتی در همین انجمن حد اقل هر فصل ما شب شعر موفقی را به اجرا میگذاشتیم باید پرسید چرا اداره ارشاد نمی تواند شاعران و کسانی که حرفی برای گفتن دارند را به انجمن جذب کند  اینها ضعف است چرا انجمن در این بیش از ده سال گذشته کارنامه موفقی نداشته شاید یکی از دلایل موارد ذکر شده این است که مسائل سیاسی و جناحی در اداره انجمن ایفای نقش میکند از دیگر سو و در حالی که مسئولان اداره ارشاد زیاد در فکر هنرمندان نیستند میبینیم که  خود هنرمندان نیز دچار چند دستگی و تشتت شده و هر چند نفری دریک محفل مشغول هستند  …. خلاصه اینکه در این اوضاع استعداد های زیادی ناشناخته می ماند که لازم است هم هنرمندان و هم مسئولان فکری برای این مشکل بکنتد صحبت اخر ناگفته ها، سوالی بوده که دوست داشتید پرسیده بشه و نپرسیده باشم ؟؟ _سخن آخر اینکه در دنیایی که قساوت و بی رحمی و خشونت قلب جامعه انسانی را می فشارد و هر روز شاهد و شنیدار اخبار ناراحت کننده ای هستیم  هنر میتواند تریبونی برای تبلیغ عشق و دوستی و انسانیت باشد  هنر و در اینجا شعر میتواند انسان را از باتلاق واقعیات زندگی برهاند  و لحضاتی انسان را به دنیایی که می توانست باشد رهنمون کند گرد آوری و مصاحبه : پیمان وفاسرشت ☀🌴انجمن شعر و ادب دشتگان🌴☀